عکاسی مدلینگ
ارتباط با مدل
یکی از پیچیدهترین و انرژیبرترین انواع عکاسی, عکاسی مدلینگ است. امروزه بخش مهمی از صنعت عکاسی که برای عکاسان درآمد بالایی ایجاد میکند عکاسی مدلینگ و فشن است. این درآمد بالا به این خاطر است که هر کسی نمیتواند یک عکاس مدلینگ خوب باشد و عکسهای تاثیرگذار و جذابی ثبت کند. عکاسی مدلینگ علاوه بر عکاس به یک راهبر و هدایتگر احتیاج دارد و عکاسی که توانایی برقراری ارتباط مناسب و هدایت درست مدل را نداشته باشد از چرخه این صنعت بیرون میافتد.
با مدلتان صحبت کنید و شرایط را به آرامی برایش شرح دهید. اهدافتان را بگویید و اینکه خروجی کار را دقیقا برای چه هدفی مد نظر دارید با او در میان بگذارید تا با کار ارتباط بهتری برقرار کند. این عمل شما به بهتر شدن ژستهای مدل خواهد انجامید.
سعی کنید با شرح دقیق چیزی که میخواهید کاری کنید تا مدل همان ژستی را که مد نظر دارید بگیرد. اتفاقا این کار باعث میشود به ژستهای بسیار خوبی برسید که پیش از شروع کار به ذهنتان خطور نکرده بود. برقراری محیطی امن و شاداب وظیفهای نانوشته برای عکاس است. هر چه محیط کار مثبتتر باشد خروجی کار بهتر است و مدل با اشتیاق بیشتری برایتان کار میکند. عکس مدلینگ خوب در بستر یک ارتباط دوسویه و مثبت بین عکاس و مدل شکل میگیرد که عکاس در آن نقش فرستنده و هدایتگر را ایفا میکند.
نکته مهم دیگر این است که شما در نقش عکاس و کسی که بر کادر احاطه دارد باید کاستیها و اشکالات ژست را ببینید و ترمیمشان کنید. خیلی وقتها کوچکترین حرکتها و تغییر موقعیت اندامها میتواند یک ژست خوب را به ژستی بد تبدیل کند. مخصوصا دستها، شانهها و چانه اندامهایی هستند که اگر در موقعیت مناسب قرار نگیرند عکس را کاملا خراب میکنند.
ژست عکس مدلینگ با ژستهای معمولی فرق دارد و ممکن است بدن در حالتی غیرطبیعی قرار بگیرد که تداوم آن مدل را خسته میکند، پس هر چند شات استراحتی به خود و مدلتان بدهید.
دیگر اندامی که زیبا درآوردن آن در عکس بسیار پیچیده است پاهای مدل است. به همین خاطر بیشتر عکاسان عکسهای نیم تنه میگیرند. اما باید بدانید عکاسی مدلینگ با عکاسی پرتره متفاوت است. در عکاسی پرتره کادرهای بسته ، زیبایی بیشتری ایجاد میکنند اما در کار مدلینگ عکس تمام قد است که جذابیتی خیره کننده به عکس میافزاید چون در اینجا به دنبال شخصیت سوژه نیستیم بلکه به دنبال جذابیت و حالت بدنش هستیم و در این کار پاها نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند.
با نشان دادن تصاویری از مجلات و روزنامه ها ، آلبومها عکاسی به مدل ، از وی میخواهیم تا آن ژستها را تقلید کند. عکاسان پیش از شروع پروژه عکاسی، تحقیق و برنامه مناسبی را تنظیم میکنند. عکسهایی از ژستهای الهامبخش، را نیز میتوانید مشاهده نمایید واز آن ها استفاده کنید .
بالا بردن یک شانه نسبت به شانه دیگر، عمق و قدرت به تصویر می بخشد .عکاسان آماتور غالباً از شانهها چشم پوشی می کنند ، حال آن که شانهها نقش مهمی را در قاب گرفتن چهره ایفا میکند. رو به بالا و جلو حرکت دادن شانه، تفاوت جالب و جذابی را ایجاد میکند و زیبایی عکس را دو صد چندان خواهد کرد.
هنگام گرفتن عکس تمام قد یا
سه چهارم نباید نگران این باشید که با نشستن روی زمین و رو به بالا گرفتن دوربین،
عکس خراب خواهد شد، چرا که به این ترتیب علاوه بر بلندتر به نظر رسیدن مدل، تصویری
“قهرمانانهتر” نیز خلق خواهد شد. گذشته از هر چیز، همیشه قوی به نظر رسیدن مدل،
خواسته دو جانبه عکاس و مشتری است.
به کفش ها دقت کنید که بخش جدایی ناپذیری از عکاسی فشن مدلینگ هستند که اکثرا نادیده گرفته میشوند،اما وقتی میخواهیم عکس تمام قد بگیریم و کفشها را نشان دهیم، حرکت کار را تکمیل خواهد کرد. پس از مدل میخواهیم حرکت کند، بپرد، راه برود، به جلو خیز بردارد و پای بیحال و ثابت را تکان دهد. رو به جلو راه رفتن یا رو به عقب و جلو حرکت کردن مداوم، یکی از نقاط شروع آسان است. چون حالت دادن به پاها چندان آسان نیست. به همین دلیل اکثر عکاسان تمایلی به گرفتن عکس تمام قد ندارند و تنها از سه چهارم بالایی بدن عکس میگیرند.
دستها نیز یکی از چالش برانگیزترین جنبههای ژست گرفتن هستند و اگر حالتی نامناسب داشته باشند عکس را کاملاً خراب خواهند کرد. مدل باید دستها را شل کند و گویی که در حال رقص باله است، انگشتان را با ظرافت باز کند و به آرامی آنها را از مفصلها خم کند. از این مرحله به بعد دستها، بسته به نظر عکاس و زیبایی عکس در موقعیت مناسب قرار داده میشود. گذاشتن دست زیر چانه، روی شانه، روی پهلو یا درون موها از جمله ژستهای متداول به شمار میرود.
نحوه چیدمان: در صورتی که هدف عکسبرداری از چند قطعه لباس باشد باید چیدمان آنها به نحوی صورت بگیرد که هر لباس به تنهایی بتواند چشمگیر باشد و از طرفی با قرار گیری درکنار یک ترکیب دیگر به جذاب تر دید شدن آن ترکیب هم کند.
جنس: عکسبرداری از لباس باید این قدرت را داشته باشد که بیننده بتواند بدون لمس آن جنس و تکسچر لباس را درک کند. در واقع حس سازی در این مبحث بسیار مهم است. نرمی و لطافت، میزان خمش و سفتی و بافت پارچه همگی بایستی در عکس به خوبی به تصویر کشیده شوند.
نورپردازی: با کنترل و هدایت نور میتوان بخش های مورد نظر از بافت یک لباس را به نمایش گذاشت یا در صورت نیاز مخفی کرد. هدایت نور در سایه سازی و انعکاس آن از سطوح روی بافت تاثیرگذار است . در جنس پارچه هایی مثل لمه و ساتن نقش نورپردازی در جلوه بخشیدن به لباس و پارچه تاثیر به سزایی دارد. نور از کناره یا نور مستقیم دو روش برای نورپردازی عکاسی لباس است که در به تصویر کشیدن بافت پارچه نقش دارد. نور مستقیم کاهش و مخفی سازی بافت را به دنبال خواهد داشت اما در نورپردازی کناره ای به کمک سایههای ایجادی وضوح بافت را میتوان افزایش داد. هر الیافی خصوصیات بازتاب نور متفاوتی از خود نشان می دهد که توجه به این خصوصیات در عکاسی از اصول مهمی به شمار می رود..یک نکته مهم در نورپردازی این بخش این است که بازتاب رنگ ها در زیر نور های رنگی میتواند متفاوت باشد و بیننده را در دیدن رنگ اصلی دچار خطا کند.
پشت زمینه: انتخاب یک بک گراند مناسب برای عکسبرداری از لباس مهم است این بک گراند باید چند ویژگی داشته باشد اول: خصوصیات پارچه و لباس را بتواند منعکس کند، دوم: هماهنگی با نقش، رنگ و طرح پارچه داشته باشد.
در عکاسی مدلینگ تماما هدف به تصویر کشیدن لباس و مدل و بحث زیبایی است بنابراین بایستی روی جزئیات توجه زیادی نمود. لباس باید چینش و خوانش خوبی روی تن مدل داشته باشد و درکنار آن حالات و ژست های مدل باید به صورتی تنظیم شود که در زیبا تر به تصویر کشیدن لباس کمک کند.از اصول مهم ارتباط بین دوربین و مدل است. مدل باید کاملا با اعتماد به نفس و راحت در مقابل لنز دوربین ظاهر شود. هرگونه تنش، اضطراب و ناراحتی در چهره مدل میتواند اثری منفی به تصویر نهایی داشته باشد.
باید هدف عکسبرداری مشخص شود و بنا بر آن روی جزئیات لازم تمرکز شود.برای مثال اگر هدف عکاسی مد است باید برای جلوه بهتر لباس روی تن مدل، به جزئیات آرایش و میکاپ توجه نمود.حالات و ژست های مدل بسیار مهم است تمامی حرکات بدن باید مهم در نظر گرفته شود نیاز نخواهد بود که مدل برای یک ژست حالات سختی را تحمل کند بهتر است در نظر داشت راحتی در هر گونه حرکتی، ایستادن، نشستن و یا حتی لبخند زدن به دوربین احساس بهتری از مدل به بیننده را منتقل می کند.
استودیو و محل عکسبرداری و تجهیزات، از دیگر عوامل زمینه ساز یک عکاسی مدلینگ خوب است بهتر است بک گراند پشت سر مدل با توجه به هدف عکاسی صحنه سازی شود برای مثال در عکاسی مد با توجه به جنس و مدل لباس میتوان کانسپت مناسبی برای آن طراحی کرد و در کنار آن با اضافه نمودن المان هایی مثل چتر، کیف، گل، جواهرات زمینه عکاسی را جذاب تر نمود.بایستی در اطراف سوژه به دنبال زوایایی گشت که جلوه بخشی به لباس و مدل در آنها بیشتر است ازاینرو ممکن است نیاز باشد از بالا به سوژه نگاه شود که با در نظر گیری همه ی این موارد تاثیرگذاری عکاسی در نتیجه بهتر خواهد بود.
نورپردازی در عکاسی مدلینگ
اگر عکاسی در محیط طبیعی انجام میشود باید به زمان روز توجه داشت در طول روز با حرکت خورشید تغییر در زاویه نور تابیدهشده پدید میآید که میتوان از آن برای رسیدن به هدف استفاده نمود. با توجه به نکاتی که پیشتر در بخش نورپردازی ذکر شد هنگام ظهر بهترین زمان برای تابش نور به صورت مستقیم است اگر هدف از عکاسی مدلینگ تمرکز بر مد است این نور بهکلی تر نشان دادن لباس میتواند کمک کند در این حالت تمرکز به مدل و طرح لباس بالا میرود و بافت آن چندان مطرح نخواهد بود. حین غروب خورشید از نور کناره میتوان بهره جست، جزئیات بافت پارچه در این نور ظاهر خواهد شد و در مورد پارچههایی مثل ژاکارد، بافتنی و گیپور از این نور میتوان استفاده نمود. بهتر است میکاپ مدل هماهنگ با نور باشد تا جلوه بیشتری به تصویر ببخشد.
در عکسبرداری با نور مصنوعی و در استودیو بکار بردن تجهیزات لازم برای بازتاب نور و سایهها کیفیت عکسبرداری را بالاتر میبرد.نحوه، زاویه و جهت نورپردازی توسط عکاس تنظیم و اندازهگیری میشود عمق و شدت نور قابل کنترل خواهد.جهت نورپردازی به شکلی تعیین شود که جزئیات کار به سطح مطلوبی نشان داده شود ازاینرو بایستی میزان و جهت انعکاس نور در نظر گرفته شود و سطحی برای مقابل نور انتخاب شود که این بازتاب را بهخوبی در صورت نیاز انجام دهد.درصورتیکه هدف عکاسی از بدن مدل برای نمایش لباس باشد باید سطح زیادی از بدن در معرض تابش نور قرار گیرد در این مورد باید توجه کرد که فاصله مدل تا منبع نور به چه اندازه تعیین میشود.
بهترین زمان عکسبرداری در فضای بازکه به ساعات طلایی معروف میباشد، بعد از طلوع آفتاب یا پیش از غروب آفتاب است که نور گرم و زیبایی مناظر را فرا خواهد گرفت و طبیعت مناظر رنگ طلایی و نارنجی به خود میگیرند.
چنین رنگهای گرمی توجه افراد را به خود جلب میکنند و به همین دلیل است که عکاسان علاقه خاصی به عکسبرداری در ساعتهای طلایی طلوع و غروب آفتاب دارند. ولی این نور شگفت انگیز چند ساعت بیشتر طول نمیکشد پس آن تایم بودن لازمه کار عکاسی در فضای باز است .البته با توجه به شرایط آب وهوایی همیشه این نور گرم را نخواهیم داشت .
نور اول صبح بی شک بهترین نور در طول روز برای عکسبرداری از مناظر میباشد که معمولا ملایمتر از نور اواخر بعد از ظهر است. در اوایل صبح معمولا با مه هم مواجه میشوید که موجب افزایش زیبایی تصویر میگردد.
در هر صورت، غروب آفتاب نه تنها گرمای تصویرتان را افزایش میدهد، بلکه سایههای بیشتری ایجاد می کند و حسی از عمق و شکل و حالت به تصویر میبخشد.
هیچ تضمینی برای موفقیت عکسهای شما وجود ندارد. گاها همین نور جادویی که در موردش صحبت کردیم میتواند به سادگی با ابرهای کم ارتفاع پوشانده شود.بعد از طلوع خورشید باید سریع باشید و عکسهای مورد نظرتان را ثبت کنید .
عکاسی پرتره با گوشی
عکاسی پرتره یکی از پر طرفدارترین ژانرهای عکاسی در میان عکاسان حرفهای و مبتدی میباشد.
جذابیت عکس پرتره به قدری بالاست که نه تنها عکاسان با تجربه بلکه افراد عادی نیز ، مجذوب آن میشوند.
تصاویر پرتره به تصاویری گفته می شود که لنز دوربین در آن ها روی سوژه ای خاص متمرکز شده و جزئیات آن را نسبت به جزئیات بقیه تصویر، برجسته تر نمایش می دهد. این نوع تصویر برداری به عکاس کمک می کند تا تمامی توجه بیننده را به سمت سوژه خود جلب کرده و از بقیه فضای تصویر، پس زمینه ای ایجاد کند برای تمرکز بیشتر روی سوژه اصلی.
البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که لغت عکاسی پرتره تنها برای تصویر برداری از انسان به کار می رود و برای تصویر برداری از اشیا یا حیوانات از لغت پرتره استفاده نمی شود. در تصاویر پرتره تنها یک سوژه انسانی قرار می گیرد و تصاویر به صورت تکی ثبت می شوند.
عکاسی پرتره از گذشته تا به امروز وجود داشته اما در گذشته تنها افراد متخصص عکاسی توانایی ثبت چنین تصاویری را داشته اند. اما امروز این روش عکاسی به عنوان بخشی از تنظیمات دوربین های دیجیتال موجود در میان مردم قرار داده شده است و هر فردی با داشتن کمی آشنایی با این روش تصویر برداری می تواند یک عکس پرتره بسیار عالی را به ثبت برساند.
دوربین های بکار رفته در گوشی های تلفن همراه نیز اکثرا توانایی تصویر برداری به صورت پرتره را دارند و می توان با استفاده از آن ها تصاویر شگفت انگیزی را ثبت نمود. خصوصا اینکه اگر از تمامی ظرفیت های این دوربین ها استفاده کرده و بهترین تنظیمات را برای عکاسی انتخاب کنیم.
عکاسی پرتره با گوشی های هوشمند کار سختی نیست، فقط نیاز است که برخی تکنیک های اولیه را بدانید و به درستی از آنها استفاده کنید.
اصول عکاسی پرتره با گوشی موبایل
- کادربندی هوشمندانه
- توجه به پس زمینه ( بک گراند )
- توجه به نورپردازی
- وجود گرافیک نقطه ای ، خطی و صفحه ای در کنار سوژه
- نگاه مستقیم یا غیرمستقیم
- آسمان و پس زمینه
این یک حقیقت است که دوربین گوشی های هوشمند به اندازه دوربین های DSLR یا دوربینهای بدون آینه قدرتمند نیستند. اما این به این معنا نیست که نمی توانید با دوربین تلفن همراهتان عکس پرتره بگیرید!
تفاوت دوربین عکاسی و تلفن همراه به بیان ساده
نورسنجی، کیفیت وضوح ، کیفیت رنگ ها در تصویر نهایی و …
نقش فلاش
فلاش گوشی در اکثریت مواقع بهجای اصلاح کننده نور تصویر، نقش تخریب کننده را ایفا میکند!
نور این فلشها بیش از حد مستقیم و خشن است، اگر بخواهیم ساده تر بگوییم؛ انگار یک سطل نور را به روی سوژه در آن واحد پاشیدهایم. علاوه براین قرمز شدن چشمها هم یکی از مشکلات رایج هنگام استفاده از این فلش ها میباشد. با پیشرفت تکنولوژی دوربین تلفن های همراه ، شرایط عکس برداری کمی بهتر شده اما بازهم در نور کم حتی پرچم داران این روزهای موبایلگراف نمیتوانند آنطور که باید نورسنجی کرده و تصویر با کیفیتی را ثبت کنند.
راه حل ؟
سعی کنید از نور آفتاب ( نور روز ) نهایت استفاده را برده و یک پرتره رویایی ثبت کنید!
در اولین گام سوژه خود را به سمت بازشو هدایت کنید، این کار کمک میکند تا از نور طبیعی بهره ببرید که به مراتب بهتر از نور فلاش دوربین موبایل است. اگر نور بازشو، مستقیم یا بیش از حد شدید است، سعی کنید با استفاده از شاتر ، کرکره و پرده آن را کنترل کنید.
در مواقعی که در مقابل بازشوها پردهای وجود ندارد، از رفلکتور یا کاغذ روغنی سفید استفاده کنید تا علاوه بر بازتابش نور اضافی، از ایجاد سایه های تند و تیز جلوگیری شود.
پس زمینه
ساختن یک آتلیه خانگی کار سختی نیست، صرفا باید به نور خانه و شرایط عکاسی خود دقت کنید. یک پس زمینه ( یا بک گراند ) مناسب به پرتره شما اعتبار و زیبایی میبخشد.
برای ساختن یک آتلیه خانگی میتوانید از فون های آتلیه نیز استفاده کنید.
پس زمینه های عکاسی پرتره
صفحات تک رنگ یا چندرنگ
( سفید _ مشکی _ صورتی _ آبی _ زرد و …)
آسمان
آسمان یک پس زمینه فوق العاده با نور دهی عالی بهشمار میآید که به تصویر لطافت و درخشندگی میبخشد. آسمان در عکاسی پرتره نقش فضای منفی یا پرکننده را دارد که باعث نفس کشیدن سوژه و به عبارتی به چشم آمدن آن میشود.
دیوارهای شهر
اگر کمی به اطراف خود توجه کنید، حتما دیوارهای جذابی وجود دارند که دل هر رهگذری را بدست میآورند.
دیوارهای تاریخی ( کاخ های قاجاری تهران ، باغ ها و عمارت های شهر زیبای شیراز و …. )
دیوارهای آجر چینی شده و یا نقاشی شده به سبک مدرن ( خیابان زیبای ولیعصر )
دیوارهای نقاشی شده در کوچه پس کوچه های خلوت، که هویتی هنری به مکانهای بی روح و سرد بخشیدهاند.
کادربندی هوشمندانه
وجود خطوط هدایت کننده و گرافیک نقطه ای ، خطی و صفحه ای
استفاده از خطوط یکی از عوامل قدرتمند در عکاسی به شمار میآید!
خطوط هدایتگر یا هدایت کننده ( Leading lines ) نقش فوکوس را اجرا میکنند. هر چیزی مثل مسیرها، دیوارها و یا الگوها میتواند به عنوان خطوط هدایتگر استفاده شود. در عکاسی پرتره هم این تفکر بسیار تاثیرگذار است، چراکه هدف اصلی پرتره نشان دادن عواطف ، خشم ، کینه و شادی های درونی مدل ماست که در زندگی و تصاویر عادی به آن توجه نمیشود.
به تصویر بالا توجه کنید، چه تفاوتی دارد که با چه وسیله ای عکاسی میکنید؟
« این نگاه و خلاقیت شماست که میتواند باعث افزایش جذابیت تصاویر ثبت شده باشد، نه کیفیت لنز دوربینتان »
خطوط عمودی یا افقی ؟
قبل از انتخاب بک گراند یا فضای مناسب به شخصیت و روحیه مدل خود توجه کنید.
در پاسخ به این ابهامات، باید اینطور بیان کرد که شما به عنوان یک عکاس موبوگرافی ، باید روانشناسی حرفهای باشید. این جا واقعا سخت ترین قسمت مسئله است که باید با تمرین و مطالعه زیاد در این کار مهارت کسب کنید. درک روانشناسی جز با تکرار و تمرین بدست نمیآید و چیزی نیست که در کلاس های عکاسی یا در دانشگاه به آن بهایی داده شود.
راز خطوط عمودی
خطوط عمودی حسهای مختلفی نظیر قدرت، استحکام، رشد ، بلند پروازی و اعتماد را به مخاطب انتقال می دهند. در این گونه تصاویر، سوژه سمبلی از قدرت و حس تکامل است.
هنگام عکاسی با موبایل حتما متوجه این شده اید که مدل شما تمایل به گرفتن عکس عمودی دارد، ریشه این تفکر به بحث روانشناسی مربوط میشود.
خطوط افقی
خطوط افقی مظهر پایداری ، سکون و استراحت میباشند. اگر کمی دقت کنید از کودکی تا به امروز آسمان ، زمین ، دریا و بسیاری از پدیده های طبیعی دارای مقاطعی افقی بودهاند که در ذهن و جان ما نقش بستهاند.
اگر به دنبال ثبت یک پرتره توام با آرامش و لطافت هستید، کادر بندی افقی انتخابی بی نظیر است.
یک نکته ظریف:
قرار دادن سوژه افقی در مرکز تصویر باعث میشود تا تصویرتان ترکیب بندی جذابی نداشته باشد، بهتر است سوژه را در یک سوم بالایی یا زیرین قرار دهید.
« با این کار شما ثابت میکنید که یک موبوگراف واقعی هستید »
نگاه مستقیم یا غیر مستقیم
در موبایل گرافی هم مانند دوربین عکاسی چشمها اهمیت بسیاری دارند. سوژه شما میتواند مستقیما به دوربین نگاه کند و یا زاویه دید دیگری داشته باشد.
پژوهشهای روان شناسان در این زمینه نشان میدهد؛ افرادی که نوع اول ژست گرفتن را انتخاب میکنند، معمولا افرادی با اعتماد به نفس و هیجان بالا هستند اما کسانی که ترجیح میدهند به زاویه دیگری نگاه کنند، دارای شخصیتی مرموز و حساس میباشند.
عکاسی پرتره بوکه
یکی از افکت های جذابی که در عکاسی پرتره کاربرد بسیاری دارد، حالت بوکه (bokeh) است. حتما تصاویری را دیده اید که جز سوژه ، قسمت دیگری در تصویر نیست که شفافیت و وضوح کامل داشته باشد.
به قسمت هایی از تصویر که جزو فوکوس نیستند و مات دیده میشوند، اصطلاحا بوکه میگویند.
جالب است بدانید بوکه واژه ای ژاپنیست و معنای تیره و تار دارد.
هدف از پرتره بوکه
وقتی پورتره خود را بوکه میگیرید، یعنی ۲ نکته را مورد هدف قرار دادهاید:
۱_ تاکیـد به سوژه اصـلـی
۲_ زیبایـی بصری بیشتر و ایجاد حس تعلق به تصویر نهایــی
آیا با همهی تلفن های همراه میتوان عکس بوکه گرفت؟
متاسفانه همهی گوشی ها این ویژگی را ندارند، اما در بسیاری از مدل های جدید، از دوربین دوتایی و محاسبات ریاضی برای شبیهسازی تاثیر عمق میدان کم و ایجاد افکتی شبیه بوکه استفاده شده است.
کلام آخر؛ عکاسی پرتره با گوشی
همهی نکاتی که پیشتر دربارهی آن صحبت کردیم به گرفتن یک پرتره حرفهای کمک میکنند. حتی اگر دوربین عکاسی داشته باشید، گاهی ممکن است در شرایطی قرار بگیرید که جز تلفن همراه وسیلهی دیگری برای عکاسی بههمراه نداشته باشید!
کاربرد لنز در دوربین :
در واقع عکاسان به این دلیل برای لنز اهمیت ویژه ای قائل اند که پس از انجام مراحل مکانیکی اجزای داخل دوربین در پروسه ثبت عکس، این لنز است که تصویر را می سازد و تا موقعی که لنز نباشد نمیتوان انتظار عکسی با کیفیت و زیبا را داشت. لنزها از چندین عدسی ساخته می شود که نور از این عدسی ها خود را عبور می دهد و با برخورد با حسگرهای دوربین عکس ها را به وجود می آورند.
شاید با خود بگویید که تشخیص لنزها به دلیل شباهت آنها با یکدیگر بسیار سخت است اما باید بدانید که برای تشخیص لنزها شما باید اطلاعات کامل و درستی از فاصله کانونی داشته باشید. فاصله کانونی به همان فاصله میان مرکز نوری و حسگر دوربین زمانی که لنز بر روی دورترین فاصله دید متمرکز شده است می گویند. هرچه مقدار فاصله کانونی کوتاه تر باشد میدان دید گسترده تر و زوم بر روی سوِژه کمتر می شود و هر اندازه این پارامتر بلندتر باشد میدان دید کوچکتر و زوم بر روی سوژه نیز بیشتر می شود.
انواع لنز:
به طور کلی عکاسان، لنزها را در دو گروه لنزها زوم و لنزهای فیکس قرار می دهند که لنزهای زوم از فاصله کانونی متغیر و عدسی های متفاوت تشکیل شده اند و لنزهای فیکس کاملا برعکس بوده و تعداد عدسی کمتر و همچنین فاصله کانونی ثابتی را در اختیار دارند. لنزهای فیکس یکی از پرطرفدارترین لنزهایی است که توسط عکاسان استفاده می شود آنها بر این عقیده اند که این لنزها کیفیت بهتری از عکس ها را به ثبت می رسانند و همچنین برای تهیه عکس های پرتره بهترین گزینه محسوب می شوند.
لنز نرمال :
به لنزی، لنز نرمال گفته می شود که از فاصله کانونی برابری با قطر کادری که عکاس در حال عکسبرداری است برخوردار باشد. لنزهای نرمال زاویه دیدی در حدود ۴۶ درجه را در اختیار افراد قرار می دهد و با توجه به اینکه زاویه دید انسان چیزی حدود ۱۳۰ درجه است که ۴۵ درجه آن به زاویه افقی و ۲۶ درصد آن به زاویه عمودی اختصاص دارد، میتوان گفت که شباهت بسیار زیادی با چشم انسان دارد. عدسی های نرمال معمولا نور کمتری را به سمت خود جذب می کنند و عکس های گرفته شده سادگی خاص خود را دارند.
لنز واید انگل :
لنزهای واید انگل از فاصله کانونی نرمالی بهره مند هستند و زمانی که عکاس دست به کاهش فاصله کانونی می زند در واقع بر وسعت دید خود افزوده است و دقیقا عکس این اتفاق زمانی رخ می دهد که عکاس به افزایش زاویه دید خود می پردازد. از همین رو اکثر عکاسان از این لنز برای ثبت تصاویر مناظر و عکس های دسته جمعی که زاویه ای عریض را نیازمند است استفاده می کنند.
خصوصیات لنز واید انگل:
- فاصله ها را بیشتر از آن چیزی که هست در اختیار شما قرار میدهد.
- عمق میدانی بسیار زیادی را در اختیار دارد.
- باعث کند نشان دادن حرکات افقی و عمودی دوربین می شود.
- هنگامی که دوربین فاصله نزدیکی با سوژه مورد نظر داشته باشد، تصویر را دفرمه نشان می دهد.
لنز تله فوتو :
لنزهای تله فوتو جزء آن دسته از لنزهایی است که فضای بسیار محدودی را در اختیار عکاس می گذارند که در نتیجه میتواند عکس هایی با درشت نمایی را به ثبت برساند. به عبارت بهتر این لنزها از فاصله کانونی بیشتری نسبت به لنزهای نرمال برخوردار هستند و به همین دلیل در حین عکسبرداری بر روی سوژه تاثیر گذاشته و آن را بزرگتر از آن چیزی که هست نشان می دهد. اکثر عکاسان حرفه ای از این لنز برای عکسبرداری از فواصل دور مانند حیات وحش، ورزشی و مستند سازی استفاده می کنند. این لنزها شما را قادر خواهند ساخت که سوژهها را از چندین متر دورتر مورد عکاسی قرار داده و با عمق میدان کمی که دارند روی سوژه فوکوس کنید.
لنزهای زوم :
لنزهای زوم فاصله کانونی متغیری را در اختیار دارند و نکته مثبت این لنزها در این است که کاربردهای مختلفی را در اختیار افراد قرار می دهد. برای ساخت این لنزها از تک حلقه و دو حلقه ای استفاده می کنند اما چیزی که بیشتر از هر چیزی در حین استفاده از این لنز مورد آزمایش قرار میگیرد، دریچه دیافراگم آن می باشد. در واقع این مسئله به این دلیل است که برای ساخت لنزها از قطعات بسیار زیادی کمک می گیرند که توانایی محدودی در باز کردن دریچه دیافراگم و ورود نور دارند پس هنگام خریدن یک لنز زوم به این موضوع نیز فکر کنید. تغییر زوایه دید، پرسپکتیو و دیگر جنبه ها در لنزهای زوم مشابه لنزها دیگر است .
نکات دیگری در رابطه با لنزهای زوم وجود دارد که باید نسبت به آنها آگاهی پیدا کنید از جمله اینکه لنزهای زوم جزء گران ترین لنزهای موجود در بازار می باشد و علاوه بر وزن سنگین، پیچیدگی خاصی را در حین استفاده برای عکاس به همراه می آورد اما به این مسائل به دلیل مزایایی که در اختیار مخاطب قرار می دهد زیاد مورد توجه قرار نمی گیرد و اگر کمی به دوربین های موجود در بازار نگاه کنید متوجه می شوید که این زوم در کلیه دوربین های فیلمبرداری مورد استفاده قراره گرفته است. این لنز این امکان را به شما می دهد که در حین فیلمبرداری دسته زوم را تغییر داده و تصویر را درشت نمائی کنید که تقریبأ حالت نزدیک شدن به موضوع را تداعی می کند .
لنزهای ماکرو :
لنزهای ماکرو یکی از بهترین لنزهایی است که عکاس می تواند برای عکسبرداری از نمای درشت و از فاصله نزدیک استفاده کند. این شیوه عکاسی که به ماکروگرافی معروف بوده و اکثرا برای دروبین هایی با قطع کوچک و بزرگ ساخته می شود. هنگامی که عکاسان از لنزهای ماکرو استفاده می کنند فاصله شی دو دوربین بسیار کاهش پیدا می کند و عمق میدان وضوح تصویر به شدت کاهش می یابد پس باید از دیافراگمهای بسته کمک گرفت که منجر به کاهش نور می شود. اما اگر کمی حرفه ای باشید به خوبی در میابید که کاهش سرعت شاتر میتواند این مشکل را برای شما حل کند. به عنوان مثال اگر در نظر دارید که از یک پروانه به گونه ای عکسبرداری کنید که تصویر تمام کادر را پر کند لنزهای ماکرو میتواند بهترین گزینه باشد.
لنزهای فیش آی (چشم ماهی( :
لنزهای فیش آی یا همان چشم ماهی جزء آن دسته از لنزهایی است که فاصله کانونی بسیار کمی دارد اما در عوض زاویه دید فوق العاده ای را در اختیار عکاس قرار می دهد. اگر بخواهیم دلیل نامگذاری این لنز را برای شما بگوییم باید بدانید که عکسی بیرونی لنز به صورت محدب بوده و به نوعی تداعی کننده چشم ماهی می باشد. نکات زیادی در رابطه با این لنز وجود دارد از جمله اینکه هر چقدر مقدار محدب بودن این لنزها بیشتر باشد به همان نسبت زاویه دید عکاس بازتر شده و انحنای خطوط افزایش پیدا می کند.
اگر کمی به اطراف خود نگاه کنید متوجه می شوید که دوربین هایی که برای سیستم های امنیتی خانه، مغازه و… استفاده می شود از همین نوع بوده و عکاسان به ندرت از آن برای عکاسی از محیط و فیلمبرداری استفاده می کنند. در ادامه به معرفی برخی از خصوصیات این لنز می پردازیم:
- باعث بر هم زدن پرسپکتیو می شود
- فاصله هایی بسیار اغراق آمیز را در عکاسی به وجود می آورد.
- آن چیزی که در نزدیک شما قرار دارد را بسیار دورتر از آن چیزی که هست نشان می دهد.
لنزهای فیکس یا پرایم
لنز پرایم لنزی است که بزرگنمایی ندارد. این لنزها فاصله کانونی و میدان دید ثابتی را در اختیار شما می گذارند. شاید از نظر شما ثابت بودن فاصله کانونی جزو معایب لنز محسوب شود. در بعضی شرایط حق با شماست، ولی نمی توان به راحتی از کنار مزایای متعدد این لنزها گذشت.
لنزهای پرایم به قطعات متحرک و اجزای اضافه نیاز ندارند. این قطعات در لنزهای زوم برای بزرگنمایی به کار می روند. به همین دلیل شرکت سازنده می تواند روی ویژگی های دیگر تمرکز بیشتری داشته باشد. اول از همه، لنز پرایم اپرچر بازتری دارد یا به اصطلاح سریع تر است.
اپرچر یا گشودگی دریچه دیافراگم، مقدار نور ورودی به داخل دوربین را کنترل می کند و هرچه نور بیشتر باشد، عملکرد بهتری را در محیط های تاریک شاهد خواهیم بود. در چنین شرایطی می توانید از سرعت شاتر بالاتر هم استفاده کنید و تصاویر واضح تری را ثبت نمایید.
ساختار لنز
زوم - تله
واید
ماکرو
فیش آی
فیکس
مثلث نورسنجی
یکی از مفهومهایی که یادگیری عکاسی را برای ما آسان می کند، مثلث نورسنجی است. یک عکس برای اینکه به خوبی دیده شود و درخور توجه گردد می بایست دارای سه المان باشد که اصطلاحأ به آن مثلث نوردهی گفته می شود ، که عبارتند از : تنظیمات دریچه دیافراگم ، نرخ ایزو و سرعت شاتر که تعیین کنندهی میزان نوردهی به فیلم عکاسی یا سنسور دوربین دیجیتال هستند .
مثلث نورسنجی به ما کمک می کند تا نور رو بیشتر بفهمیم. در عکاسی، کلیه عملیات ریاضی که برای نورسنجی انجام می دهیم، توسط این مثلث کاملا ملموس میشود.
تا حالا فکر کردید که چرا اعداد در نورسنجی عجیب و غریب هستند؟ و میزان افزایش آنها حتی عجیب و غریبتر هم هست. دیافراگم از f/1.4 به f/2.8 افزایش پیدا میکند و نهایتا تا f/22 میره. سرعت شاتر میتواند ۱/۱۲۵ یا ۱/۲۵۰ باشد و حتی تا 8000/1 هم برسد. (اگه شرایط نوری خوب د). همین داستان برای ISO هم هست. جایی که از ۱۰۰ یا ۲۰۰ تا ۳۲۰۰ و ۶۴۰۰ و حتی بیشتر هم افزایش پیدا می کند.
ایزو در واقع میزان حساسیت دوربین شما به نور است. محدوده عمومی ISO از ۱۰۰ تا ۱۶۰۰ است. بعضی دوربینها میتونن ISO را تا ۵۰ یا ۶۴ کم کنن و تا ۱۲٫۶۰۰ بالا ببرند. این امکانات معمولا در دوربینهای سطح بالا و گران قیمت دیده میشوند. اصولا پایین بودن ISO یعنی سنسور شما نور کمتری جذب میکند. پس باید نور بیشتری در صحنه فراهم باشد تا به نورسنجی صحیح برسیم. بر همین اساس، هرچقدر ISO بالاتر باشد، سنسور نور بیشتری جذب می کند. پس در محیطهایی که نور محیط کم است، باید ISO رو بالا ببریم تا حساسیت سنسور بالا برود و نور بیشتری جذب کند.
اما نکته اصلی اینجاست: هرچی ایزو عکس کمتر باشد، رزولوشن و کیفیت خروجی عکس بالاتر خواهد بود. درسته که ISO بالاتر به شما اجازه میدهد در محیطهای کم نور عکاسی کنید؛ اما باعث افزایش نویز تصویر هم میشود.
دوربینهای DSLR میتواند به خوبی با ایزوهای بالا کنار بیایند. سنسورها، پردازندهها و ابعاد بزرگ پیکسلهای آنها، قادر به مقابله با نویز دیجیتال هستند. با این حال، به عنوان یک قانون، باید همیشه از کمترین ISO ممکن استفاده کنید. برای عکاسی در یک روز آفتابی، ایزو ۱۰۰ یا ۲۰۰ ایدهآل است. اما اگر در فضای داخلی عکاسی می کنید مثل داخل منزل، ممکن است به ایزوهای ۸۰۰ تا ۱۶۰۰ نیاز داشته باشید.
دیافراگم :
دیافراگم به عنوان دومین ضلع مثلث نورسنجی، روزنهای درون لنز شماست. در واقع روزنه دیافراگم مانند عنبیه چشم عمل می کند. یک دیافراگم باز (عدد کمتر) مثل f/2.8، دارای فاصله کانونی خیلی کوچکی است. یعنی هرجایی که نقطه فوکوس تان رو قرار بدهید، عمق کوچکی از سوژه واضح میماند و جلوتر یا عقبتر از آن، کاملا محو میشود.
یک دیافراگم بسته مثل f/16، تقریبا تمام صحنه رو داخل فوکوس نگه میدارد. چون محدوده کانونی بزرگی دارد. عکاسان منظره بیشتر دوست دارند از دیافراگمهای بسته استفاده کنند تا کل صحنه (از پیش زمینه تا پس زمینه) رو کاملا شارپ و واضح ثبت کنند.به عدد دیافراگم که بعد از f نوشته میشه، (f-stop اف استاپ) گفته میشه. هرچی عدد اف- استاپ کمتر باشد، نور بیشتری از روزنه لنز عبور می کند و به سنسور میرسد. برای پایین نگه داشتن ISO، باید از دیافراگمهای بازتر استفاده کنید.هرچی اف-استاپ بالاتر باشه، نور کمتری وارد لنز میشه. این یعنی به زمان نوردهی طولانیتری نیاز داریم. برای داشتن بوکه، عمق میدان کم و بک گراندهای زیبا، باید از دیافراگمهای باز استفاده کنید.
شاتر :
سرعت شاتر ، سومین ظلع از مثلث نورسنجی است. تعریف شاتر: مدت زمانی که شاتر دوربین شما باز می ماند. هرچقدر این زمان بیشتر باشد، نور بیشتری از صحنه توسط دوربین ثبت میشود و عکس شما نور بیشتری خواهد داشت. سرعت شاتر بر حسب کسری از ثانیه بیان میشود. مثلا ۱/۲۵۰ ثانیه. یعنی شاتر دوربین، به اندازه یک دویست و پنجاهم ثانیه باز بوده و نور از آن عبور کرده است.
سرعت شاتر هم مثل دو عامل دیگر روی شارپنس و کیفیت عکس شما تاثیرگذار است. سرعت شاتر پایینتر (آهستهتر)، اجازه می دهد نور بیشتری ثبت شود. اما در عین حال موجب تار شدن سوژه شما می شود. (مخصوصا اگر سوژه متحرک باشد). سرعت شاتر بالاتر (سریعتر)، نور کمتری رو ثبت می کند؛ اما با فریز کردن سوژه، موجب می شود عکس شارپتر و واضحتری داشته باشید.
بدون استفاده از سهپایه، توصیه نمی شود سرعت شاتر را کمتر از ۱/۱۰۰ ثانیه بگذارید.
ریتم در عکاسی
کلمه ریتم با تکرار ارتباط مستقیم دارد ، ریتم عبارت است از : تکرار هر گونه شکل، رنگ، موقعیت و حرکت شبیه به هم طبق نظمی معین و از تکرار هر گونه عناصر بصری مانند نقطه، خط، بافت، رنگ، فرم. این تکرار باید از نظم خاصی پیروی کند. ریتم در طبیعت نیز وجود دارد، مثلا روز و شب و تغییر فصول.
انسان خود را با ریتم های گوناگون طبیعت هماهنگ ساخته مانند: ریتم شب و روز این ریتم های ممتد و تکراری، در حقیقت منشا ادراک زندگی است که در آثار هنری انعکاس می یابد..
ریتم یکی از عناصر بصری است، در تمام رشته های هنرهای تجسمی، مورد استفاده هنرمندان قرار می گیرد. زمانی که عناصری شبیه هم با فاصله های مرتب، تکرار شوند، ترکیبی ریتمیک بوجود می آید. ریتم میتواند متضاد و یا متفاوت باشد، که باعث پویایی تصویر میشود. علاوه بر القاء نظم و ترتیب، نوعی تنوع و راحتی بصری در مقابل خشکی و سردی یکنواختی ایجاد می کنند. وجود ریتم های مشابه و متضاد باعث ایجاد حس وحدت در یک اثر هنری می شوند.
در بطن ریتم می توانیم به وجود حرکت پی ببریم. وقتی چشم ما ریتم را دنبال می کند حرکت را در اثر به وجود می آورد. پس آثاری که از ریتم در آن ها استفاده شده ساکن و ثابت نیستند و این منفعل نبودن و سیال بودن در اثر نکته مثبتی تلقی می شود.
ریتم های یکنواخت گاهی خسته کننده می شوند و شکستن این ریتم باعث پویایی در اثر می شود. پس باید بدانیم از ریتم در کجا و چگونه استفاده کنیم.
ریتم به طور کلی به چهار دسته تقسیم می شود:
ریتم یکنواخت :
ریتم یکنواخت تکرار یک عنصر بصری به صورت ساده و پشت سر هم است.
ابتداییترین شکلی که منجر به ایجاد ریتم در تصویر میشود به این شکل است که عناصر مشابه با یک قاعده مشخص در کنار هم تکرار شوند. این قواعد میتواند فاصله عناصر از یکدیگر، فرم یا اندازه مشابه آنها باشد. مثل پنجرههای مشابه یک آپارتمان، یا تیرهای برق کنار جاده. چنین ریتمی را میتوان با تکرار یک نت ساز با فواصل مساوی شبیهسازی کرد. «دنگ-دنگ-دنگ و...)
ریتم متناوب:
ریتم متناوب از تکرار یک مجموعه عناصر به صورت منظم و متناوب ایجاد می شود.
این نوع ریتم را میتوان در پارچههای دو رنگ راهراه، یا خطوط عابر پیاده، یا علائم رانندگی کنار جاده پیدا کرد. یا نظیر صدایی اینچنین: «دنگ-دینگ-دنگ-دینگ و...»
اختلاف بین دو عنصر تکرارشونده میتواند در اندازه، رنگ و یا حتی فرم آنها باشد.
ریتم افزایشی کاهشی:
ریتم افزایشی کاهشی به رشد تدریجی عناصر بصری گفته می شود. نام دیگر آن ریتم تکاملی است.در این نوع ریتم، فرم تکرارشونده با حالتی پیشبینی پذیر و بهتدریج در اندازه یا فاصله یا جهت، تغییر میکند.
ریتم موجی:
ریتم موجی با استفاده از خطوط و سطوح موجی ایجاد می شود و به علت اعوجاج آن می تواند ریتم بسازد زیرا چشم بیننده دائما به دنبال این خطوط حرکت می کند. این ریتمها نرمتر هستند و تغییر جهت یا شکل یا فرم پیشبینیپذیری ندارند اما تکرار آنها محسوس و قابلدرک هستند. مانند تپهها، ابرها و یا مناظری که حرکت باد در علفزار ایجاد میکند.
شکستن ریتم :
گاهی برای از بین بردن یکنواختی و کسل کننده بودن ریتم به دنبال عناصری می گردیم که به وسیله آن این نظم را برهم زنیم. ذهن انسان همواره از تکرار می گریزد و به دنبال نوآوری است.
ریتمها میتوانند بهتنهایی خود سوژه عکاسی باشند. مثل عکس نمای نزدیک از پوست یک گورخر یا سه سیب در یک ردیف. ریتمهای باقاعده میتوانند مجموعهای از حسهای خوب و درهمتنیده را در بیننده ایجاد کنند. ترغیب یا تشویق یا تأکید بیشتر بر احساساتی که فقط با تکرارهای دوستداشتنی و نه خستهکننده ایجاد میشود.
همچنین میتوانند بر حسی که کل مجموعه عناصر میخواهند ایجاد کنند تأکید کنند و صداقت و درستی سوژه را با تأکید بیشتری نشان دهند. با استفاده از ریتم شما مشارکت هر چه بیشتر بیننده را پیرامون موضوعی که به اشتراک گذاشتهاید دریافت خواهید کرد.